اتهام رابطه غیر قانونی با خواستگار دوستم
چیکار کنم تو رو خدا جوابمو بدید این اتفاق تو تبریز برامون افتاد
۱۳۹۴/۰۴/۰۵ ۰۶:۰۷:۵۲
تو رو خدا کمکم کنید به زور اینجا رو پیدا کردم . شمارو به این ماه عزیز کمکم کنید.
۱۳۹۴/۰۴/۰۵ ۰۶:۵۱:۲۰
فردا منتظرم تو روخدا جوابمو بدین من شنبه صبح باید تبریز باشم و برم پیش باز برس. ب این ماه عزیز قسمتون میدم جوابمو بدین.
۱۳۹۴/۰۴/۰۵ ۱۹:۲۹:۰۸
هفته پیش چهارشنبه دوست من با دوست پسرش تو پارک ال گلی قرار داشت ب منم گفت بیا بریم که من تنها نباشم من ساده هم گفتم باشه خلاصه رفتیم شب دیر شد ما نتونستیم برگردیم خابگاه من گفتم عب نداره میریم مسافر خونه ولی پسر انقد اصرار کرد که نه تورو خداروزای اخره شما از تبریز میرین تو رو خدا بزارین من امشبو با ندا باشم و رفت از خونه شون چادر اورد و چادر زد اونجا خلاصه ما شبو اونجا موندیم و تا صب حرف زدیم خدا شاهده هیچ اتفاقی نیفتاد بعد ساعت 10 صب میشد کهاز امنیت اخلاقی اومدنو ما روبردن همون لحظه هم گوشیامونو گرفتنو ما نتونستیم ب کسی زنگ بزنیم رفتیم امنیت ب ما گفتن که ازتون ی تعهد میگیریمو ولتون میکنیم ما رفتیم پیش رییس چیزی ب ما نگفت بعد پسره رفت که رییس الکی ب پسر گفته بود دخترا ب همه چی اعتراف کردن اونم ساده برداشته بود همه چیو نوشته بود واینم قید کرده بود که من با ندا دوستم و قصدمم ازدواجه باهاش و از این حرفا.... تو امنیت ی خانوم اومد ب ما گفت اگه حرفاتون مث حرفای پسر باشه ما ولتون میکنیم و من اونجا نوشتم که این اقا با دوست من دوستن نه من ومن داخل چادر با دوستم بودم اصلا ب این اشاره نکردم که سه تایی داخل چادربودیم ... مارو اون شبفرستادن بازداشت صب رفتیم پیش قاضی کشیک قاضی ب ما چیزی نگفت ولی نوشت که ب قید ضمانت ازادین برگشتیم امنیت زنگ زدن ب والدین و اونا اومدنو سند گذاشتن و ما اومدیم بیرون...ولی گوشیامونو بهمون ندادن...گفتن باید دستور قاضی باشه.
تا روز بعد که ما رفتیم امنیت برای انگشت نگاری و سابقه....قراره فردا بریم پیش باز پرس نمیدونم چی بگم ...با ی وکیل صحبت کردم گفت بزن زیر همه چی بگو من ظهر رفتم اونجا و اصلا شبی در کار نبوده...
بابای دوستم قراره اونجا بگه که من میدونستم که اون اقا با دخترم دوست هستنو ...اقای هوشمند من چیکار کنم چی بگم؟ چه خاکی بریزم رو سرم...کمکم کنید
۱۳۹۴/۰۴/۰۵ ۱۹:۳۰:۵۹
اونجا امنیت که اومد مامور اینطوری نوشته که ما اینارو مشغول صحبت داخل چادرگرفتیم....
۱۳۹۴/۰۴/۰۵ ۱۹:۵۹:۳۴
اخه ب ما گفتن که هر چی تو امنیت نوشتین سندیت نداره مهم اینه که پیش بازپرس چی میگین
۱۳۹۴/۰۴/۰۵ ۲۰:۰۲:۰۲
اقای هوشمند مادر من خیلی بیتابی میکنه خودمم وضعیتم زیاد خوب نیس... از اینم میترسم که برام سابقه بشه ...
۱۳۹۴/۰۴/۰۵ ۲۰:۰۴:۱۱
نمیشه بگم که ما بیرون از چادر بودیمو اون مامور از خودش نوشته و من دیگه از چیزی خبر ندارم و اگه اون اقا نوشته که داخل چادر بودیم شاید قصدش این بود که میخواسته با دوستم ازدواج کنه...
۱۳۹۴/۰۴/۰۵ ۲۰:۰۹:۰۷
پس. فردا من پیش باز پرس بگم که منو دوستم ظهر رفتیم اونجا و خبر ندارم که اون اقا چرا و برا چی چادر زده بودن ما جلوی چادر مشغول صحبت بودیم که امنیت اود... بابای دوستمم قراره بگه که من میدونستم دخترم بااون پسره دوست هستن... و من همراه دوستم رفته بودم فقط... و پشیمونمو سادگی کردمو... اینارو بگم کافیه
۱۳۹۴/۰۴/۰۵ ۲۰:۱۰:۳۳
اقای هوشمند گوشیامون اونجاس داخل گوشی پسر چندتا عکس سلفی هست ... اونو چیکار کنیم؟
۱۳۹۴/۰۴/۰۵ ۲۰:۲۸:۴۹
اونجا اون خانوم که اورد بازجویی کرد ما اونو امضا کردیم یادم نیس که دیگه چی امضا کردیم چون هم استرس داشتیم هم ترسیده بودیم
۱۳۹۴/۰۴/۰۵ ۲۰:۳۰:۳۰
ینی احتمال داره که گوشیارو بگردن؟
۱۳۹۴/۰۴/۰۵ ۲۰:۳۰:۳۲
ینی احتمال داره که گوشیارو بگردن؟
۱۳۹۴/۰۴/۰۵ ۲۰:۳۱:۵۸
ما اونجا خیلی چیز امضا کردیم نمیدونم شاید اونم امضا کردیم چون هی میگفتن امضا کنید تا ازادتون کنیم
اگه گوشیارو بگردن دروغامون رو بشه چیکار کنیم ؟
۱۳۹۴/۰۴/۰۵ ۲۰:۳۹:۲۹
فک نکنم عقد نامه ارایه بدن اصلا عقد نامه ای وجود نداره از طرفی هم بابای دوستم ب این کار راضی نمیشه فقط تا اون حد راضی شده که بگه من میدونستم که اون پسر با دخترم دوست هستن و قصدشون ازدواج هست و دخترم ب من گفته بود که من میرم با پسر حرف بزنم ... و دوست دخترم همراه ایشون رفتن که دخترم تنها نباشه
در همین حد
این پرونده بصورت غیر رایگان منتشر شده است و برای مشاهده جواب های مشاور لازم است حق مشاهده را خریداری نمایید.